توبه، يک حالت دروني است که از قلب انسان سرچشمه ميگيرد. در واقع میتوان
گفت: حقيقت توبه، بیش و پیش از آنکه یک عمل باشد، یک حالت دروني و باطني است. حالت
ارزشمندی که از دنیا و آنچه در آن است، ارزشمندتر است. ماهیّت این حالت، با ذکر یک
مثال، روشنتر خواهد شد.
استاد بزرگوار ما، مرحوم آیت الله
العظمی بروجردی) نقل میکردند: زمانیکه من در بروجرد زندگی میکردم، با یک ملّای
مکتبی که در مکتب خانه به کودکان درس میداد، کاری داشتم و نزد او رفتم. در هنگام
صحبت، یکی از شاگردان او وارد مکتب شد. ملّای مکتب با ديدن او به من گفت: این
نوجوان، مجسّمة شرم و حیا است و من با حیاتر از او ندیدهام. وقتی علّت را جویا
شدم، گفت: چند روز پیش، مادر این نوجوان نزد من آمد و از او شکایتی داشت و قرار شد
او را تنبیه کنم. این پسر از اینکه نزد من رسوا شده است، بسيار خجالت زده و
شرمنده شد، بهقدری که وقتی میخواستم به دست او چوب بزنم، با حالت سرافکندگی در مقابل
من ایستاده بود و از شدّت شرمندگی یارای بلند کردن دست خویش را نداشت. سر او به
پائین افتاده بود و دستهایش رها بود و حالت خجالتی که سراسر وجودش را فراگرفته
بود، به او اجازه نمیداد دست خود را بالا بیاورد که من به آن چوب بزنم!
حالت توبه
آن است که انسان خود را واقعاً مقصّر بداند و در برابر خداوند متعال شرمنده باشد.
اگر چنين حالتي براي آدمي پديد آيد، قطعاً توبۀ او پذيرفته ميشود، گناهان او بخشيده
ميشود و پروندۀ سفيد و درخشاني فراروي او گشوده خواهد شد.